ناشران، نمايشگاه كتاب را ارزيابي كردند
لطفا نمايشگاه ما را با نمايشگاه فرانكفورت مقايسه نكنيد!
ندا آلطيب
يك هفته از آيين پاياني سيامين نمايشگاه كتاب تهران ميگذرد و پرونده اين رويداد فرهنگي با تمام نقاط قوت و ضعفش بسته شد. هرچند كه مسوولان وزارت ارشاد تاكيد دارند برنامهريزي براي برگزاري دوره بعدي نمايشگاه بايد از فرداي اختتاميه آغاز شود اما بايد ديد اين ايده چقدر عملي ميشود.
در ادامه ارزيابي ناشران را از نمايشگاه امسال مرور ميكنيم.
شهر آفتاب از مصلي بهتر است
در نخستين پرسش، ارزيابي آنان را درباره كليت مجموعه «شهر آفتاب» جويا شديم؛ مكاني كه به باور بسياري از آنان اين حسن را دارد كه ويژه نمايشگاه طراحي شده است و در مقايسه با مصلاي تهران كه براي منظور ديگري ساخته شده است، مكان مناسبتري براي برپايي نمايشگاه كتاب است. آنان در ارزيابي كلي خود از برگزاري نمايشگاه در شهر آفتاب و مشكلات احتمالي خود سخن گفتند.
محمد حسيني، نويسنده و دبير تحريريه نشر «ثالث» گفت: «امسال مشكل خاصي نداشتيم. تنها مشكل ما اين بود كه برنامهريزيها به اندازه نصف روز تاخير داشت. مثلا تا ظهر روز اول مشكل برق و راه نيفتادن دستگاه كارتخوان را داشتيم. اما امسال غرفه را يك روز زودتر تحويل گرفتيم. در كل اينجا نسبت به مصلي خيلي بهتر است. «شهر آفتاب» برخلاف مصلي سقف بلندي دارد كه امكان تهويه و گردش هوا را فراهم ميكند كه اتفاقا موضوع خيلي مهمي است. اصولا اين مجموعه براي نمايشگاه طراحي شده است. البته شنيديم كه ناشران كودك و نوجوان دچار مشكل آب گرفتگي شدند و اين غفلت بزرگي است كه برخي از ناشران را اينگونه به دردسر انداخته است.»
اما عماد شاطريان، مدير انتشارات «بيدگل» در ارزيابي حل مشكلات اين دوره از نمايشگاه در مقايسه با سال گذشته گفت: «براي برگزاركنندگان نمايشگاه خيلي فرقي ندارد كه از تجربيات دورههاي گذشته استفاده كنند و ديديم كه امسال هم مشكلاتي دقيقا مانند مشكلات پارسال داشتيم. همان مساله باران و آب گرفتگي سالنها و... گويي استفاده از تجربيات دورههاي قبلي، براي مسوولان معني ندارد.»
مهرگان قهاري از نشر «اختران» نيز گفت: «حس ميكنم سياست شهردار بوده كه اينجا را داده تا استقبال مردم را ارزيابي كند. شهرداري اين مجموعه را رايگان داده اما به هر حال هر سال اتحاديه ناشران براي دادن غرفهها از ما اجارهاي ميگيرد كه هر سال هم مبلغش اضافه ميشود. اينجا از مصلي بهتر است اما حيف بودكه نمايشگاه بينالمللي را با آن ابهت از وسط شهر جمع كردند. بعضي هم ميگويند نمايشگاه را به مصلي بردند تا هزينه ساخت آنجا تامين شود. البته تنها خوبياش اين بود كه مترو داشت. اينجا سال گذشته از نظر تهويه مشكل داشت كه خوشبختانه امسال بهتر است.
حمل و نقل كتابها هم راحتتر است. اما كمي دور است. سال گذشته مشكل آب گرفتگي داشتيم گويا لولههاي تخليه آب كوچك است اما در كل ساخت اينجا مشكل دارد.»
كاظم ميرانزاده يكي از متصديان فروش انتشارات اميركبير نيز نظر خود را اينگونه بيان كرد: «اينجا در مقايسه با مصلي از نظر جا و مكان و حمل و نقل كتابها ايدهآل است از نظر پاركينگ ناشران هم مشكل خاصي نداشتيم. تنها مشكلات بزرگ ما آبگرفتگي و قطعي برق بود. البته به ناشران عمومي براي استفاده از پاركينگ برچسب خاصي داده بودند كه مشكلساز شده بود. اما حتي وضعيت مشتري هم نسبت به مصلي بهتر است. با اين حال ميزان فروش خيلي تغييري نكرده چون تخفيفهاي فصلي خانه كتاب خيلي در اين زمينه تاثيرگذار است زيرا در حال حاضر تخفيف كتاب در طول سال تقسيم شده است و همين باعث شده افت فروش داشته باشيم.»
علي ميرباقري، مدير نشر كتابسراي تنديس نيز در اين زمينه گفت: «در كل از اينجا راضي هستيم اما هنوز زيرساختهايش كامل نيست. دسترسي به پاركينگ آسان نيست و وقتي آب گرفتگي شد، پايمان تا زانو در آب بود اما در هر حال اينجا از مصلي بهتر است چون اينجا تعريفش نمايشگاه است اما دستاندركاران بايد يكسري امور را از قبل پيشبيني كنند نه اينكه يك هفته قبل از شروع نمايشگاه، يادشان بيفتد.»
اما عليرضا اسدي مدير نشر «نيماژ» نيز نظري مشابه ديگر همكارانش دارد: «انتقال نمايشگاه كتاب از مصلي به مجموعه «شهر آفتاب» اتفاق خوبي است چراكه مصلي زيرساختهاي نمايشگاه كتاب را نداشت. ناشران در مصلي همواره با مشكلات گوناگوني رو به رو بودند كه كار را برايشان سخت ميكرد. البته اين نكته هم وجود دارد كه با انتقال نمايشگاه به مجموعه «شهر آفتاب»، مسير دسترسي به آن دور شده است و بسياري از مخاطبان به اين مجموعه مراجعه نميكنند و از خير بازديد نمايشگاه ميگذرند تا اين وضعيت تازه براي مردم و در بين آنها جا بيفتد، مدتي زمان ميبرد چون براي آنها وضعيت دشواري است.»
او در ارزيابي كلي برگزاري نمايشگاه در «شهر آفتاب» افزود: « آنچه از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي رخ ميدهد، بسيار حساب شده و حرفهاي است كه در دولت فعلي رخ ميدهد. وزارت ارشاد تلاش زيادي دارد كه همهچيز خيلي خوب و حرفهاي باشد و مشكلات و موانع از سر راه ناشران برداشته شود. اما معضل اصلي اينجا اين است كه اين مجموعه براي شهرداري تنها جنبه نمايشي دارد تا حرفهاي چراكه در اين دو سال ديدهايم با يك بارش باران بهاري، برخي از سالنها دچار آب گرفتگي و تعداد زيادي از كتابها خيس شدند و مشكلات ديگري هم وجود دارد كه به وزارت ارشاد مربوط نميشود و متاسفانه در تمام بخشهاي مديريت شهري مشهود است. در حال حاضر بحث كمبود فضا براي ناشران مطرح است فضايي كه در اختيار ارشاد است، كم است.»
بهترين روزهاي كاري ما در نمايشگاه است
در شرايطي كه سرانه مطالعه و آمار خريد كتاب، ارقام ناراحتكننده و اسفباري است، نمايشگاه كتاب فرصتي است براي ناشران تا با مخاطب خود ارتباطي مستقيم داشته باشند و بتوانند كتابهايي را كه در طول سال ويتريني براي عرضه ندارند، از كنج عزلت بيرون بياورند تا اندكي رخ نمايي كنند و مجالي براي بروز خود بيابند.
محمد حسيني در توضيح اين ويژگي نمايشگاه كتاب گفت: «بهترين روزهاي كاري هر ناشري، ايام برگزاري نمايشگاه كتاب است. من دبير تحريريه نشر «ثالث» هستم كه اين چند روز را به نمايشگاه كتاب ميآيم و بهترين روزهاي كاري من و همكارانم همين ده روز است زيرا كه ما هميشه پشت در كار ميكنيم و ميشنويم آمار كتابخواني كم است اما در اين 10 روز كتاب ميفروشيم و اين اتفاقي خوب است. خود نمايشگاه خيلي خوب است اما كافي نيست چون بقيه سال چنين امكاني نيست. نيازمند برنامهريزي و اجراي دقيق هستيم كه اتفاقا خيلي هم آسان است اما اين كار را انجام نميدهند چون عزم دولتي براي اين كار وجود ندارد.»
عماد شاطريان نيز نمايشگاه را تنها فرصت براي برخي از ناشران دانست: «تنها جايي كه ناشران به ويژه ناشران كوچك و شهرستاني امكان ارايه آثار خود را دارند، همين نمايشگاه است. ناشران بزرگ در طول سال تبليغات و... دارند اما ناشران كوچك از اين امكانات بيبهرهاند. به هر حال شهر آفتاب از مصلي خيلي بهتر است ولي بيشتر از اينكه ويترين باشد، يك فروشگاه بزرگ كتاب است. درواقع نمايشگاه، نامي سمبليك است.»
مسعود مومني نيز در اين زمينه گفت: «نمايشگاه صد درصد تبليغ كتاب است و تنها امكان تبليغي ما است. ما در تمام استانها نمايشگاههاي كتاب استاني برگزار ميكنيم. شايد در برخي از شهرها فروش كتابها كمتر باشد اما در هر حال همان نمايشگاه هم ميتواند ويتريني براي آثار باشد.»
كاظم ميرانزاده اما نظري متفاوت دارد: «ناشري هستيم كه 90 درصد كارهايمان شناخته شده است و مخاطبان ما از قبل ميدانند دنبال چه آثاري بيايند. به نوعي گاو پيشاني سفيد هستيم چون بيشتر كتابهاي ما كلاسيك است كه براي چندمين بار منتشر ميشود و خواه ناخواه مشتري داريم. كتابهاي كلاسيك همچنان طرفدار دارند.»
مهرگان قهاري نيز از مناظري ديگر به موضوع نگاه كرد: «بيشتر طراحي غرفه است. 90 درصد خريداران كتابهاي ما را ميشناسند بقيه هم به همت و انرژي فروشنده برميگردد كه كتابها را معرفي كند. چون همه اين كتابها در كتابفروشيهاي انقلاب هست و تهيه آن از همان كتابفروشيها خيلي راحتتر است. اصولا تهران آنقدر كتابفروشي دارد كه همه راحت ميتوانند كتابهاي مورد نظر خود را پيدا كنند.»
با اين حال علي ميرباقري نظري مشابه همكاران گروه اولش دارد: «خيلي خوب است و خيلي به ديده شدن آثار كمك ميكند حتي براي خود ما كه پخشكننده و فروشگاه هم داريم خوب است و خيلي به اطلاعرساني درباره كتابها كمك ميكند چون تعداد كتابفروشيهاي فعال خيلي كم است و در اين وضعيت نمايشگاه خيلي به ديده شدن كتابها و اطلاعرساني درباره آنها كمك ميكند البته بايد امكانات بيشتر براي تبليغات محيطي بدهند. دسترسي اينجا براي مردم سخت است و بايد آسانتر شود.»
مخاطبان اصلي كتاب به شهر آفتاب هم ميآيند
«شهر آفتاب» در مقايسه با مصلي مكان بسيار دورتري است و دسترسي به آن چندان آسان نيست. با اين حال بيشتر ناشران بر اين اعتقادند كه اين موضوع تاثير چنداني بر آمار بازديدكنندگان نداشته است و همچنان مخاطبان اصلي كتاب، به شهر آفتاب هم ميروند تا جايي كه عماد شاطريان معتقد است كه مخاطبان شهر آفتاب نسبت به مصلي بيشتر مخاطبان كتاب هستند و مخاطباني كه براي تفريح و تفرج ميآيند، خيلي كمتر از مصلي هستند. مخاطبان شهر آفتاب هدفشان ديدن و خريدن كتابهاي جديد است.
علي ميرباقري هم نظري مشابه همكارش دارد اما از زاويهاي ديگر به موضوع مينگرد: «از نظر من تعداد بازديدكنندگان بيشتر است چون نسل جوان كتابخواني آمدهاند و پدران و مادران متولد دهه 50 و 60 كه فرهنگ كتاب خواندن را به بچههايشان منتقل ميكنند. پدران و مادراني كه خودشان خواننده «هري پاتر» بودهاند حالا براي فرزندانشان همين كتابها را ميخرند.»
تبليغ كتاب بد، بدتر از بيتبليغي است
سالها پيش مدارس حتما در اردوهايشان بازديد از نمايشگاه كتاب را هم ميگنجاندند همچنانكه مجموعهاي از كتابهايي كه در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان منتشر شده بود در كتابخانههاي مدارس موجود بود و همين خود فرصتي بود براي دانشآموزان براي آشنايي با كتاب و ميشد اميد داشت دست كم تعدادي از اين دانشآموزان در سالهاي نوجواني و بزرگسالي نيز عادت به كتابخواني پيدا كنند اما حالا ديگر اين اتفاقات به شكل بسيار كمرنگي وجود دارد. نه از كتابهاي خوب در كتابخانهها خبري هست و نه مدارس برنامهاي جدي براي بازديد دانشآموزان از نمايشگاه كتاب دارند. اين ديگر موضوعي است كه ناشران دربارهاش سخن گفتند. محمد حسيني در همين زمينه گفت: «كشور ما 15 ميليون دانشآموز دارد كه آموزش و پرورش روزي بين 6 تا 8 ساعت آنان را تحويل ميگيرد اما با آنها چه ميكند؟ اگر ترويج كتابخواني را وارد مدارس كنند و از مقطع ابتدايي شروع كنند، حتما خواهيم ديد چه تاثير خوبي خواهد داشت ولي براي چنين كاري عزمي نيست. وقتي آموزش و پرورش به جاي كتاب خوب و جذاب فقط كتابهايي را تبليغ ميكند كه بيانگر ديدگاههاي خود و حاكميت است، همسو بودن با خود را در نظر ميگيرد نه ترويج فرهنگ كتاب خواني در ميان دانشآموزان را و نتيجهاش بيرون راندن مخاطبان از اين حوزه است. تبليغ كتاب بد به مراتب آثارش بدتر از اين است كه اصلا تبليغي نداشته باشيم.»
علي ميرباقري نيز همچون همكارش از بيتوجهي اين وزارتخانه به كتاب متاسف است: « براي آموزش و پرورش اصلا مهم نيست كه كتابخانههايش را تجهيز كند. اگر سري به مخزن كتابخانههاي مدارس بزنيم، ميبينيم كه اصلا كتابهاي روز ندارند و اين اشكالي بزرگ است.»
برنامههاي جنبي جذابيتي ندارند
آرمان برگزاركنندگان نمايشگاه كتاب اين است كه نمايشگاه كتاب تهران نيز همچون نمايشگاههاي كتاب معتبر جهان صرفا جنبه نمايشگاهي داشته باشد و صرفا محلي براي فروش كتاب نباشد اما بايد ديد اين بستر چقدر در كشور ما مهياست.
مسعود مومني، مسوول غرفههاي نمايشگاهي نشر «هرمس» نظر خود را درباره اين تصميم اينگونه بيان كرد: « چنين نمايشگاهي براي مردم سودي ندارد اما در اين نمايشگاه همه كتابها در دسترس مردم است و همه هم تخفيف دارد. در آن نوع نمايشگاه، فقط كتابها نمايش داده ميشود.»
محمد حسيني نيز با اعتقادي مشابه توضيح داد: «اگر منظور نمايشگاه كتاب فرانكفورت است كه بديهي است تفاوت خيلي زيادي با نمايشگاه كتاب ما دارد. درست است كه در آن نمايشگاه كتاب نميفروشند ولي آنجا بازار فروش كپي رايت آثار است و نمايشگاهي براي مردم نيست. به اين معنا كه مردم در حاشيهاند و اصل ماجرا برقراري ارتباط ناشران با يكديگر است اما نمايشگاه كتاب ما از اساس تعريف ديگري دارد. اصلا ما عضو كپي رايت نيستيم. شايد يكي از مهمترين اقدامات دولت، پيوستن به قانون كپي رايت باشد ولي تا آن روز چنين مقايسههايي از بنيان خطاست.»
عماد شاطريان نيز اصرار دارد كه: «چنين چيزي غيرممكن است چون در حال حاضر نمايشگاه مبدا فروش سالانه ناشران است كه بر اساس آن برنامهريزي ميكنند.»
يكي از راههاي ارتقاي جنبه نمايشگاهي نمايشگاه كتاب در مقايسه با جنبه فروشگاهي آن طراحي برنامههاي جنبي اين رويداد است؛ به اين معنا كه ميزگردهايي با سوژههاي جذاب برگزار شوند كه هم براي نويسندگان و دست اندركاران كتاب و هم براي مخاطبان جذابيت داشته باشد يا نويسندگان شناختهشده به نمايشگاه دعوت شوند و شرايطي ايجاد شود تا مخاطباني كه به آنان علاقهمندند، بتوانند از نزديك با آنان گفتوگو كنند و با اين شيوه، راهي براي ارتباط مستقيم ميان نويسنده و خوانندگان آثارش فراهم آورد. از سوي ديگر ميتوان فضايي براي گفتوگوي نويسندگان داخلي و ناشران خارجي فراهم كرد تا راهي آسانتر براي ترجمه و انتشار كتابهاي ايراني در خارج از كشور ايجاد شود اما همه اينها جزو نقاط ضعف نمايشگاه كتاب ما است. در اين سالها كمتر ديدهايم كه نويسندگان پر اقبالي مانند محمود دولتآبادي به نمايشگاه دعوت شوند يا كمتر ديده شده ميزگردهايي با موضوعات جذاب و كاربردي برپا شود به طوري كه خود دست اندركاران كتاب و نويسندگان و مترجمان هم عموما رغبتي براي شركت در اين برنامههاي جنبي ندارند. از سوي ديگر ميتوان با حضور چهرههاي انديشمند و فرهيخته مانند تئوريسينهاي اجتماعي و سياسي، فضاهايي براي گفتوگوهاي ميان رشتهاي ايجاد كرد و اين نيز يكي ديگر از كمبودهاي نمايشگاه كتاب ما است كه بايد به آن توجه شود.
ناشران نيز همچون مخاطبان معتقدند برنامههاي جنبي نمايشگاه معمولا جذابيتي ندارند و بيشتر نوعي بيلان كار حساب ميآيند. جالب اينجاست كه امسال به جاي برنامههاي تخصصي، بيش از هر چيز نشستهاي خبري در زمان برگزاري نمايشگاه برپا شد و برگزاركنندگان هر بار درباره يكي از مشكلات نمايشگاه مانند مشكل آبگرفتگي سالنها، خسارات وارد شده به ناشران، تخلفات و محروميتهاي ناشي از آن و... توضيحاتي دادند.
به باور عماد شاطريان از نشر بيدگل، اين برنامهها جذابيتي ندارد و صرفا رزومه و آمار است. البته او معتقد است كه مخاطب كتاب در طول سال، اين نوع برنامهها را پيگيري ميكند و كسي براي شركت در نشستهاي تخصصي به نمايشگاه كتاب نميآيد.
با اين حال اسدي از نشر «نيماژ» معتقد است وقتي از نمايشگاه صحبت ميكنيد، مقصود جايي است كه مردم به آن مراجعه ميكنند و درباره آن محصول خاص صحبت و نقد ميشود. بنابراين فقط بحث فروش مطرح نيست همچنانكه در نمايشگاههاي بزرگ كتاب جهان مثل نمايشگاه كتاب فرانكفورت و... فروش كتابها مطرح نيست بلكه تماما بحث نمايش آثار تازه است بنابراين اگر در آن نمايشگاهها چنين بحثي مطرح باشد، اين جلسات و برنامههاي جنبي حايز اهميت است چون باعث ميشود آن كتاب بهتر ديده شود، جلسهاي براي نقدش گذاشته ميشود كه تاثير بسيار زيادي دارد و اين اتفاق بايد در نمايشگاه كتاب بيفتد كه بزرگترين رويداد فرهنگي است كه متاسفانه در حال حاضر جاي چنين برنامههايي در نمايشگاه كتاب ما خالي است.»
اسدي البته ديدگاه ديگري هم نسبت به اين ماجرا دارد: «البته در همين زمينه نقدي هم دارم؛ در نمايشگاه كتاب ما خيلي به برنامههاي جنبي توجه نميشود زيرا فقط يك سالن محدود را به عنوان سراي اهل قلم اختصاص دادهاند كه هميشه پر است و عموما هم برنامههاي جالبي در آن برگزار نميشود. متاسفانه در نمايشگاه كتاب ما اين ضعف وجود دارد كه بايد بيشتر به اين بحث توجه شود.»
روند صدور مجوز خيلي بهتر شده است
او در ادامه از موضوع ديگري هم سخن گفت؛ روند صدور مجوز در وزارت ارشاد دولت تدبير و اميد. هرچند همچنان تعدادي از نويسندگان و مترجمان نسبت به اين موضوع گلهمندند و معتقدند همچنان برخي از سختگيريهاي بيدليل مانع از صدور مجوز براي انتشار برخي از آثار شده است، با اين حال بيشتر ناشران از روند كلي صدور مجوز رضايت نسبي دارند. اسدي نيز مانند تعدادي ديگر از همكارانش چنين ايدهاي دارد: « روند كلي صدور مجوز سير صعودي داشته است. در چهار سال گذشته دولت جديد نگرشي خوب در حوزه فرهنگ و هنر داشته است. به ويژه در مورد كتاب كه در مقايسه با گذشته به اين مقوله خيلي توجه شده است و همين باعث ميشود مخاطبان گرايش بيشتري به كتاب پيدا كنند. با بهتر شدن روند صدور مجوز، تاثير مثبتي بر استقبال قشر كتابخوان ميبينيم چون باعث شده بيشتر اقشار بتوانند كتاب مورد علاقه خود را پيدا كنند. هرچه به اين سمت برويم كه همه اقشار با انواع سليقهها بتوانند كتابهاي مورد نظر خود را در اختيار داشته باشند، رجوع آنان به كتاب بيشتر خواهد شد و به تدريج شاهد رشد و ارتقاي بهتر وضعيت كتابخواني خواهيم بود و سر منشا اين حركت از دولت و وزارت ارشاد است كه اگر چنين شود، آينده بهتري پيشرو خواهيم داشت.»
مدير نشر «نيماژ» البته به ريزهكاريهاي صدور مجوز هم اشاره دارد: « بحث اول، زمان است. در سالهاي گذشته هر كتاب چند ماه حتي يك و حتي بيش از يك سال در انتظار پاسخ ارشاد و صدور مجوز ميماند اما الان در بدترين شرايط بعد از يك ماه و نيم مجوز ميگيرد كه موضوع بسيار مهمي است به خصوص در زمينه صدور مجوز به محتوا شرايط بسيار متفاوت شده است. آثاري كه در گذشته به صورت غير علمي از سوي شوراي مميزي رد ميشد، ديگر به اين شكل رد نميشود. در شرايط حاضر، اگر اثري فاخر باشد و ارزش چاپ داشته باشد، مجوز ميگيرد مگر اينكه با چارچوب و آييننامه وزارت ارشاد تناقض داشته باشد.»
آيا نمايشگاه ما بينالمللي است؟
پيشوند «بينالمللي» وقتي در كنار نام نمايشگاه يا جشنوارهاي قرار ميگيرد، انتظار خاصي را در مورد آن رويداد ايجاد ميكند. برگزاركنندگان نمايشگاه كتاب نيز خود به اين موضوع باور دارند و امسال در گفتوگوهاي رسانهاي خود چندين بار تاكيد كردند درصدد همكاري بيشتر با ديگر كشورها هستند. همچنانكه سال گذشته روسيه مهمان ويژه نمايشگاه بود و امسال ايتاليا و البته شهر استانبول هم شهر مهمان نمايشگاه بود. حالا بماند كه در آب گرفتگي نمايشگاه در هر دو سال، غرفههاي روسيه و ايتاليا را آب برداشت. با اين حال آنچه در عمل شاهد آن بوديم، حكايت از آن دارد كه همچنان غرفههاي خارجي كم رونق هستند. معمولا همزمان با افتتاحيه نمايشگاه مسوولان و چهرههاي سياسي كشورهاي مهمان در غرفههاي خارجي حضور پيدا ميكنند اما حضور چهرههاي سرشناس ادبي كشور مهمان كمرنگ است و ديگر اينكه برنامههاي جنبي بخش بينالملل هم دچار همان مشكلاتي است كه گريبان برنامههاي جنبي داخلي را گرفته است؛ برنامههايي كه عموما از جذابيت كافي برخوردار نيستند درحالي كه ميتوان انتظار داشت مسوولان نمايشگاه از اين فرصت 10 روزه استفاده و زمينه گفتوگوي ميان نويسندگان و مترجمان داخلي و خارجي را فراهم كنند و با طراحي موضوعات جالب، مخاطباني را به اين برنامهها جلب كنند.
مهرگان قهاري از نشر «اختران» درباره متناسب بودن عنوان بينالمللي با آنچه در نمايشگاه رخ ميدهد، معتقد است: « نميدانم چقدر اين عنوان متناسب است. يا ناشران كشورهاي ديگر كم هستند يا ما خيلي ناشر داريم! اما هفتاد درصد بخش بينالملل نمايشگاه، ناشران داخلي هستند و نميتوان نام بينالملل را بر اين غرفهها گذاشت.»